شهادت غریبانه ی امام مسموم، جواد مظلوم(ع) بر شما تسلیت باد.
شهادت غریبانه ی امام مسموم، جواد مظلوم(ع) بر شما تسلیت باد.
کسانی که دل درگرو محبت خدا نهاده اند،
لحظه شماری می کنند تا با ورود به ماه رجب
و بهره مندی از برکات آن، به درک فیوضات ماه عظیم شعبان موفق شوند
و پس از آن بتوانند مدال لیاقت ورود به ضیافت الهی در ماه رمضان را دریافت نمایند.
----------------------------------------------------
حدیث قدسى:
ماه (رجب)، ماه من ، بنده، بنده من ، و رحمت ، رحمت من است ؛
هر که در این ماه مرا بخواند ، اجابتش کنم و هر که حاجت آورَد ، عطایش کنم .
حلول ماه مبارک رجب، مبارک باد.
شهادت پاسدار سرافراز، شهید حاج حمیدرضا انصاری را به خانوادهی گرامی و بازماندگان و دوستان و همرزمانش و به مجموعه پر افتخار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تبریک و تسلیت میگویم
انشاءالله دست ما جاماندگان رو هم بگیرند
از اون روزی که این بزرگوار رو شناختم تو صورتشون نشون از انتظار روز شهادت معلوم بود
خدا به ما صبر بده
این سه موضوع که در KHAMENEI.IR منتشر شده است عبارتند از:
۱. ورود عناصر نفوذی به مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان: «آمریکاییها به این انتخابات چشم طمع دوختهاند.» آنها میخواهند «عنصر نفوذی را وارد مجلس کنند.» آن وقت آن عنصر «مثل موریانه از داخل میجَود و پایهها را سست میکند» تا در ایران تغییرات مورد نظر دشمنان انجام شود.
۲. ارائه فهرست انتخاباتی با مقاصد فاسد و غیرانقلابی: جریان غربگرا و جریان نفوذی در این انتخابات حضور پیدا میکنند. آنها با «مقاصد فاسد و غیرانقلابی، فهرست انتخاباتی پیشنهاد خواهند داد.» راه نفوذ اینگونه بازخواهد شد.
۳. مأیوس کردن مردم از انتخابات: برخی با گفتن حرفهای مختلف «مردم را از انتخابات مأیوس» میکنند. گفتن مداوم و پرتکرار حرفهایی مانند انتخابات آزاد، تخلف گسترده، تقلب و... تلاش عدهای است تا ذهن مردم نسبت به انتخابات مخدوش شود. مردم حضورشان در انتخابات برای کشور امنیت، در بین دوستانش اعتبار و در بین دشمنانش ابهت خواهد آورد.
رهبر انقلاب اسلامی در مقابل این سه جریان، چند توصیه مهم به آحاد مردم کردند:
یک: با روشنگری و بدون تهمت زدن، بدون مصداق معیّن کردن اذهان به موضوع نفوذ روشن شود. ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
دو: «درست انتخابکردن» وظیفه و تکلیف مردم است. اعتماد به فهرستی که «آدمهای متدیّن و مؤمن و انقلابی» معرفی کردهاند راهی برای انجام این تکلیف است. ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
سه: همه مردم در انتخابات شرکت کنند. حضور همه مردم چه آنهایی که «نظام را قبول ندارند» اما کشور و اعتبار آن برایشان مهم است و چه آنهایی که «ممکن است رهبری را قبول نداشته باشند» اما به نظام جمهوری اسلامی علاقمند هستند؛ برای اسلام، نظام و ملت آبرو خواهد بود. ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
این همان دستورالعملی است که باعث میشود هم «انقلاب ماندگار شود» و هم خداوند در دلهای ملت «سکینه و آرامش» بنشاند که لَقَد رَضِیَ اللهُ عَنِ المُؤمِنینَ اِذ یُبایِعونَکَ تَحتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فی قُلوبِهِم فَاَنزَلَ السَّکینَةَ عَلَیهِم. (سوره فتح، بخشی از آیه ۱۸)
حجت الاسلام سید رضا تقوی رئیس شورای همگرایی اصولگرایان با بیان اینکه ما بر همگرایی تاکید می کنیم زیرا بدنبال افزایش قدرت هستیم گفت: اگر کسی در جهت همگرایی گامی بر ندارد و خسارتهای بزرگ ایجاد شود، گناه کبیره کرده است.
دوستان (کاندیداهای ارزشی مجلس دهم در حوزه انتخابیه اراک،کمیجان و خنداب) برای رهایی افراد ارزشی و انقلابی از سر درگمی و جلوگیری از واگرایی های احتمالی بعد از انتخابات لطفا با رعایت تقوای الهی از بین خودتان افراد شایسته را انتخاب ، و بقیه به حمایت از ایشان البته برای رضای خدای تبارک و تعالی از دور انتخابات کنار بکشید
امروز روز بزرگ جهاد است آن هم جهاد اکبر جهاد با نفس
یا علی مدد
گروه اجتماعی-از آمنه مادر پیامبر (ص) روایت شده است که گفت :
زمانی که محمد(ص) را آبستن بودم احساس آبستنی نمی کردم و همچون زنان دیگردچار سنگینی حمل نبودم. در خواب گویا کسی به نزد من آمد و گفت : بهترین انسانها را باردار شده ای . پس نوزاد بدنیا آمد و دست ها و زانوهایش را به زمین زد و سرش را بسوی آسمان گرفت .نوری از من خارج شد و آسمان و زمین را روشن کرد و شیاطین با ستاره ها رانده شدند و از ورود به آسمان منع شدند . قریش وقتی حرکت شهابها را در آسمان و افتادن آنها را دیدند ترسیدند و گفتند : قیامت برپا شده است . همه به دور ولید بن مغیره جمع شدند که پیری با تجربه بود و از او در باره ی این حوادث پرسیدند . گفت : به آن ستاره ای که در ظلمات و تاریکی دریا و خشکی راه را باکمک آن پیدا می کنید بنگرید اگر از بین رفته باشد قیامت است و اگر در جای خود ثابت باشد اتفاق مهم دیگری افتاده است.
به گزارش بولتن نیوز،در مکه مردی یهودی به نام یوسف بود وقتی دید ستارگان در آسمان حرکت می کنند به سوی جمع قریش رفت و گفت : ای قریشیان آیا امشب در میان شما کودکی متولد شده است؟ گفتند : نه . گفت : به تورات قسم که اشتباه می گویید در این شب آخرین و بهترین پیامبر متولد شده است و در کتاب های ما این امر آمده است که اگر این پیامبر بدنیا بیاید شیاطین با سنگ رانده شده و از آسمان رانده می شوند . سپس هر کدام از قریشیان به خانه خود برگشت و از اهل خود در این باره پرس و جو کردند . گفتند : عبدالله بن عبدالمطلب صاحب پسری شده است . یهودی گفت : او را به من نشان دهید . قریش همراه او به خانه آمنه رفتند و به او گفتند : پسرت را نشان این یهودی بده .
آمنه قنداق نوزاد را آورد . یهودی در چشمان نوزاد نگریست وپوشش شانه او را کنار زد و خال سیاهی دید که چند مو بر آن بود . سپس بیهوش به زمین افتاد . قریشیان به او خندیدند . یهودی چون به هوش آمد گفت : ای قریش آیا میخندید؟ این پیامبر شمشیر است و شما را نابود خواهد کرد پیامبری و نبوت تا ابد از بنی اسرائیل خارج شد .مردم پراکنده شدند و اخبار یهودی را در میان همه پخش کردند ....
بامداد روز تولد پیامبر(ص) همه بتها واژگون شده بودند . در آن شب ایوان کسری به شدت لرزید و چهارده کنگره از آن افتاد .آب دریاچه ساوه خشک شد و آب از صحرای سماوه جوشید و آتشگاههای فارس که هزار سال روشن بودند خاموش شدند ...
در آن شب نوری از طرف حجاز ظاهر شد و سپس گسترش یافت تا جایی که مشرق را فرا گرفت و تخت پادشاهان زمین واژگون شد .....
اینستاگرام دفتر مقام معظم رهبری، تصویری از دیدار یک پیرزن اراکی را با حضرت آیتالله خامنهای در اوایل دهه ۶۰ به اشتراک گذاشته است.
به گزارش عصر مرکزی، در توضیح عکس خاطرهای از یکی از کارکنان کارمندان روابط عمومی وقت ریاستجمهوری نقل شده که مشروح آن بدین شرح است: « یکبار سال ۶۲ یا ۶۳ بچههای سپاه که دم درب ریاست جمهوری بودند گفتند یک پیرزنی از اراک آمده و میگوید من حضرت آقا را میخواهم ببینم. من رفتم گفتم بفرمایید مادر! کاری داری شما؟ گفت که والله هر چی دارم و ندارم برداشتم آوردم بدهم به آقا برای جبهه. من رفتم خدمت حضرت آقا و عرض کردم این طور شده است. گفتند سریع بگویید بیاید داخل. رفتم او را آوردم داخل. یک زیلو، یک سجاده نماز، یک انگشتر یا النگو – در حدّ همین چند قلم بود که – به حضرت آقا داد و گفت من دیگر امیدی به زنده بودن ندارم. همینها را دارم از مال دنیا و آمدم اینها را از طریق شما به جبههها بدهم و به این وسیله دِین خودم را ادا کرده باشم.
حالتی در آقا به وجود آمده بود که اصلاً وصفناپذیر بود. عظمت این زن را میدید که از اراک راه افتاده آمده و هر آنچه دارد و ندارد برای جبههها میدهد. او بعد مورد تفقد حضرت آقا قرار گرفت و تشکر کردند. بعد از اینکه آن پیرزن رفت، آقا یکی از کارمندان دفتر را صدا کردند و گفتند بروید آدرسش را بگیرید و در حدّ ممکن نیازهای اولیهاش را برطرف کنید. آن سجاده را آقا تا زمانی که در ریاست جمهوری بودند به عنوان سجاده خودشان حفظ کردند. البته چندین برابر پول آن را آقا به حساب جبهه واریز کردند، یعنی در واقع آن را خریدند. بعد فرمودند که بقیهاش هم در موزه باید باشد.»